My memoir

در آغاز سال تحصیلی ام می خواهم خاطرات و مقاله هایم رابا دیگران به اشتراک بگذارم

My memoir

در آغاز سال تحصیلی ام می خواهم خاطرات و مقاله هایم رابا دیگران به اشتراک بگذارم

انواع شیرینی ها(App editor)

https://panel.appeditor.ir/exports/apk/p2K5NJ.apk

جستجو کنید

 


 

AVS



https://s27.picofile.com/file/8457220950/elahe2021.vep.html

الهه رحمتی:

ساعت ۴/5صبح با صدای گوشی یکی از هم اتاقی هایم از خواب بیدار شدم و نمازم را خواندم و پس از آن خوابیدم و ساعت 10/5 صبح از خواب بیدار شدم و به کمک یکی از دوستانم صبحانه خوردیم در این روز برعکس روز های قبل اتاق خیلی خلوت بود چون از ۱۳ نفر اتاق مان ۷ نفر به شهر های خودشان رفته بودند و اتاق به شدت در سکوت و خاموشی رفته بود

 صبحانه کره مربا خورده بودیم و بعد از آن سفره را جمع کردیم  و اتاق را جاروبرقی کردیم و وسایل هایمان را جمع کردیم و ساعت ۱۲ به دلیل این که سرماخورده بودم و صدایم عوض شده بود قرص خوردم و بعد از آن با تلاش های فراوان فیلترشکن وصل شد و توانستم به اینستا بروم و با خوش حالی فراوان استوری ها و پست ها را نگا کردم .ساعت یک به سلف خوابگاه رفتیم و غذاکه استانبولی بود را خوردیم و ظرف هایمان را شستیم و به اتاق مان آمدیم و بعد از آن کمی استراحت کردیم 

 ساعت ۴ بلند شدم و خودم را حاضر کردمو همراه دوستانم به تاکسی تلفنی زنگ زدیم به پارک جنگلی فردوس که پیست کارتینگ آن جا بود رفتیم و بعد از آن مسئول آنجا یک فیلم آموزشی برای سوار شدن آن ماشین ها برایمان گذاشت و بعد از آن با دوستانم سوار ماشین ها شدیم من اول کار میترسیدم ولی بعد توانستم قشنگ ماشین را برانم و به خط پایان برسم هزینه سوار شدن این ماشین ۵۰ هزارتومان بود که ما ۶ نفر بودیم و ۳۰۰ هزارتومان پول دادیم و بعد در پارک دور زدیم و قایق ها را دیدیم و همه ذوق زده شدیم و بعد یک کافه ای در آنجا بود و از آن مردی که آنجا کار میکرد پرسیدیم مسئول این قایق ها چ کسی است و او به ما گفت که خودش مسئول آنجا است و بعد ما سوار قایق ها شدیم و کلی عکس گرفتیم و بعد به چهارشنبه بازار فردوس که در پارک بانوان و مخصوص زنان بود رفتیم و در آنجا اشترودل گرفتیم و خوردیم و بعد من به تاکسی تلفنی زنگ زدم و بعد ۵ دقیقه امد و ما را به دانشگاه اورد و بعد به مواد غذایی رفتیم و یک عالمه چیپس و پفک خوردیم و بعد به اتاق هایمان آمدیم.